The last words
اها راستی یادم رفت در ادامه ی پست های قبلیم بگم که وقتی بهش گفتم دوست و رفیق هم باقی بمونیم، گفت نه! ترجیح میده حتی چت هم نکنیم دیگه!! به هر حال به عنوان کسی که یه جورایی تصمیم به قطع ارتباط رو بهش تحمیل کردم فک کنم اونم حق داشت که ریخت چتم هم نبینه حتی😁 یعنی یه جورایی تصمیم منو تکمیل کرد...و اخرین پیامی هم که براش فرستادم چند خطی بود که با حرف اول اسمش نوشته بودم..یه روزی که حال دلم خیلی خوب بود، همون اول اولای رابطه، تقریبا یه ماه از استارت رابطمون گذشته بود و من نمیدونم چیشد که سر کار به یادش افتادم و چنتا کلمه براش نوشتم ..متاسفانه این چند خط رو روزی که همه چی تموم شد براش رونمایی کردم..چون به کل از خاطرم رفته بود..ولی اون شب.. تو اوج هیجانات و گریه های هق هقم یهو یادم اومد که باید اینچند کلمه هم بهش بگم و بعد اون ورق رو پاره کنم..اینجوری دیگه همه ی همه ی حرفامو گفته بودم...