همیشه هر وقت میگی این آدم مث بقیه نیس آسمان و فلک دست به دست هم میدن تا دقیقا بهت ثابت کنن که بعلهههه ایشونم یکیه عییییین بقیه😐
همیشه هر وقت میگی این آدم مث بقیه نیس آسمان و فلک دست به دست هم میدن تا دقیقا بهت ثابت کنن که بعلهههه ایشونم یکیه عییییین بقیه😐
۷ روز دیگه شیش ماهه که با همیم..کی فکرشو میکرد؟ چقد زود گذشت... تاا اینجاش که مث خواب بود ..خواب خوش با کمی کابوس و ترس های زودگذر...تا حد امکان قرار کابوس ها و ترس هارو رها کنیم...تو این دنیای پر از خطر، بیماری و هزار و یک بدبختی دیگه، باید فرصت های با هم بودن رو غنیمت شمرد..
وقتایی که ناراحته و میره تو افسردگیش غرق میشه و کاری از دستم برنمیاد که بکشمش بیرون بدترین حس دنیاس☹
اول چت: (با گریه و آه و فغان) من نمیتونم این رابطه رو ادامه بدم..
آخر چت: اوکی عزیزم برای قرار فردا هماهنگ میکنیم...بوس بوس :/
از آرزوهای محالم اینه که آدما تو رابطه عوض نشن...عین روزای اولشون باشن..و لا اقل بهتر شن نه بدتر!
دو جلسه کلاس موسیقی نرفتم و میدونم جلسه بعد استاد گرامی کلی قرار تخریب شخصیت کنه! از اونورم تهدید کرده یه جورایی که شاید از گروه حذفم کنه!! والا با این حجم مشغله چه بهتر! تا همینجاشم از درس و تفریح و استراحتم زدم که همکاری کنم ولی خب قرار بر اعصاب خوردی و اینچیزا باشه اصراری ندارم به این کار!
خب من کل روزو داشتم خیال پردازی میکردم و فک میکردم از چیا براش حرف بزنم..ولی نشد ببینمش و این اصلا انصاف نبود😐
از سری روزهای به غایت غمگین و خسته...
دلم میخواست خونه باشم و تا شب از اتاقم بیرون نرم و تو تختم بمونم و بخوابم ولی خب الان سرکارم و نشستم پشت کامپیوتر و با چشمانی باز سعی میکنم بخوابم و فراموش کنم همه چیو....بعضی وقتا و بعضی روزا واقعا سخت میگذرن و هر چی هم زور میزنی هی کش میان و تموم نمیشن...امروزم از اون روزاس...
این رابطه چالش های زیادی برای من داره و باعث شده خیلی از تفکراتم در مورد همه چیز بهم بریزه...یعنی یه جورایی خیلی از ابعاد فکریم کاملا تغییر کرده...خیلی از نظراتی که در مورد مسایل مختلف داشتم رو دیگه ندارم یا تبدیل به نظرات جدیدی شده...و کلا میتونم بگم اپریل الان با اپریل گذشته خیلیییی فرق کرده! یکی از دلایلی که تصمیم گرفتیم ادامه بدیم هم همین مساله بود که تغییر کنیم و اون آدم سابق نباشیم...من در مورد خودم متوجه این تغییرات شدم ولی اونو نمیدونم..تغییرات دردناکه ولی نتیجش خوبه..
فعلا با یه چالش جدید روبرو شدیم که یا ممکنه باعث شه رابطمون تموم شه یا اگه بتونیم یه جوری جفتمون کنار بیایم با شرایط هم، میتونه رابطمونو بهتر کنه...که خب فعلا سکوت اختیار کردیم در این مورد..و در نهایت هر نتیجه ای داشته باشه راضیم و اون رو میپذیرم...ببینیم چی میشه
نگم براتون که چند روز اخیر چقدر بحث کردیم، حرف زدیم، غصه خوردیم، احساسات هم رو جریحه دار کردیم، هی رفتیمو برگشتیم..نتیجه این شد که من بشینم مثل بچه ی ادم مزایا و معایب این رابطه رو درارم و بعد تصمیم بگیرم و صرفا به خاطر یه مساله به همه چی پشت پا نزنم...در حال حاضر تو این لیستی که اماده کردم ۲۱ ویژگی مثبت دارم و ۱۲ ویژگی منفی..دارم به هر چیز خوب و بدی که تا الان باهاشون برخورد داشتم فک میکنم و تو لیستم مینویسمش تا ببینم تا کجا پیش میره و کدوم کفه ترازو سنگین تر میشه...این لیستو نگه میدارم تا هر تصمیمی گرفتم و بعدا پشیمون شدم بهش رجوع کنم و یادم بیاد چرا اون تصمیمو گرفتم...