Mon ami le livre
این روزها تنها چیزی که آرومم میکنه و حس خوبی بهم میده کتاب خوندنه...تقریبا دو سه هفته ای هست که شروع کردم به کتاب خریدن و کتاب خوندن...هر کتاب رو که تموم میکنم اخر هفته میرم به نزدیک ترین کتاب فروشی و با توجه به حس و حالم یه کتاب برمیدارم. مقدمشو میخونم و اگه باهاش ارتباط برقرار کنم میخرمش...نکته جالبی که تو این مدت فهمیدم اینه که کتابایی که اتفاقی سر راهم قرار میگیرن و میخرمشون با حالو هوام کاملا جور درمیان و جواب خیلی از سوالات ذهنمو میتونم توی جملات کتابا پیدا کنم..یادم میاد هفته پیش حال خوشی نداشتم و تو تاریکی شب نشستم کلی گریه کردم..کلی هم غر زدمو به خدا گفتم چه وضعشه این زندگیو این جور حرفا..فرداش اتفاقی یه کتاب خریدم که حالمو خیلی بهتر کرد و تونستم بازم خودمو آروم کنم...خلاصه که همچنان در تقلا برای پیدا کردن آرامش و فراموش کردن اتفاق های گذشته هستم...یه روزی قطعا این تقلا تموم میشه و همه چیز رو یادم میره...حتی اگه یادم هم نره لا اقل مخل ارامشم نمیشه دیگه...